دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عزت نفس
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود: احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم؛ خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (هریس کلمز، امینه کلارک 1929، به نقل از پروین علیپور، 1375).
کوپر اسمیت[1] (1997)، در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که عزت نفس بالا فرد را در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی و موارد مرتبط آن مقاوم خواهد کرد. عزت نفس به عنوان عاملی است که می تواند درک و تفسیر و واکنش های هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و نیز می تواند در میزان استرس زایی رویدادها، عاملی تعیین کننده باشد. عزت نفس به منزله مجموع بازخوردها و عقایدی است که فرد در روابط خویشتن با دنیای بیرونی ابراز می دارد، یعنی بیان عدم تأیید یا تأئید فرد نسبت به انتظار موفقیت، پذیرش و واکنش به تعیین کننده های شخصی (به نقل از پوردهقان و همکاران، 1387).
|
ویرجنیا ستیر[2] معتقد بود افزایش عزت نفس افراد در خانواده به منظور ایجاد تغییر در نظام میان فردی آن هاست. او بین عزت نفس و ارتباط میان فردی، یک همبستگی مستقیم یافت و عزت نفس پایین را با ارتباط ضعیف همخوان و هم پیوند می دانست. نقش ها اثرهای عمده ای بر کارایی مؤثر خانواده از طریق نفوذ قواعد، فرایندهای ارتباطی و پاسخ به فشارهای روانی دارند. هنگامی که اعضای خانواده از همه رویدادهایی که در زمان حال تجربه می کنند، آگاه شوند، می توانند هم به عنوان فرد و هم به عنوان خانواده رشد کنند. ستیر به طرز ویژه ای بر تخلیه انرژی و از نظر جهت گیری انرژی های متوقف شده از طریق تسهیل در رشد و افزایش عزت نفس و بهبود مهارت های ارتباطی تأکید می ورزد (نوابی نژاد، 1378).
باید توجه داشت که عزت نفس عامل مهمی برای پیشرفت و موفقیت افراد در همه کارها و در زندگی زناشویی است و محیط نیز نقش تأثیرگذاری در شکل گیری آن دارد، و رضایت زناشویی حاصله مبادله رفتارهای پاداش بخش است. رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهری است که همه جنبه های ازدواجشان را مدنظر قرار می دهند. وقتی فرد ارزیابی مثبت از خصوصیات خود داشته باشد دارای عزت نفس بالا و وقتی نتیجه این ارزیابی منفی باشد دارای عزت نفس پایین است. افرادی با عزت نفس بالا دارای هدف های عالی تر و متعددتری هستند و شوق زیادی دارند تا با موفقیت های تازه و موضوعاتی روبه رو شوند که استعداد و نیروهای آن ها را به طور عمده به کار می گیرد (عظیمی، 1380).
اهمیت عزت نفس ناشی از رابطه تنگاتنگ آن با رشد سازش یافته و عملکرد شخصیت است (نیس و همکاران، 2002). ماسودا (2003)، در ارزیابی رضامندی جنسی میان همسزان کری های مقیم آمریکا دریافت که شوهران بیش از زنان از کیفیت رابطه جنسی خود رضایت دارند. مشخص شده که میزان عزت نفس، با نگرش مثبت و همدلی زن و شوهر و با ارضای جنسی بهتر و کامل تر مرتبط است و در جوان ترها با رضامندی جنسی همبستگی بیشتری دارد، همچنین ممکن است تفاوت فرهنگی زن و شوهر از میزان رضایت جنسی آن ها بکاهد. فقدان اعتماد به نفس به عنوان یکی از علل بارز سرد مزاجی بر شمرده شده است ولیکن نتایج پژوهش وسیتمر و لوپاتر (2005) آشکار ساخت، نابهنجاری های جنسی منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس ناکارآمدی در فرد می شوند، از آن جا که مسایل جنسی و توانایی برقراری یک ارتباط جنسی مطلوب، یکی از اجزای شخصیت و خود پنداره فرد محسوب می شود، زمانی که فرد در عملکرد جنسی با مشکل مواجه می شود، خود را به عنوان یک شریک جنسی فاقد صلاحیت می بیند و این مسئله اعتماد به نفس او را کاهش می دهد.
پژوهش های هارتر (1999)، نشان داد مردان نسبت به زنان عزت نفس بالاتری دارند. اما علیرغم این نتایج، بیشتر پژوهش ها، حاکی از عدم تفاوت بین دو جنس در عزت نفس است، و فقط تعداد کمی از پژوهش ها بالاتر بودن عزت نفس مردان نسبت به زنان را نشان داده اند (وید و همکاران، 1989 ؛ جوزفز و همکاران، 1992 ، بایرن، 2000). پژوهش ها نشان می دهند که عزت نفس مردان و زنان در جنبه های مهمی با هم فرق دارند، که ریشه در عوامل متفاوتی دارد (جوزفز و همکاران، 1992). طرحواره ی خود در زنان، به صورتی وابسته به دیگران تعریف می شود، که در آن روابط با دیگران و به خصوص افراد نزدیک، عنصر مهمی است و در نتیجه دیگران بخشی از خود هستند. اما طرحواره ی خود در مردان به طور مستقل و انفرادی تعریف می شود، و دیگران بخشی از خود نیستند، بلکه مجزا از خود هستند. بنابراین آنچه که تصویر مثبت از خود را می سازد ثابت و استاندارد شده نیست، بلکه به آنچه برای فرد اهمیت دارد بستگی دارد، عزت نفس در مردان حاصل آن چیزی است که برای جنس مردانه مهم است، یعنی مستقل و خودمختار و بهتر از دیگران بودن، اما در زنان عزت نفس از حساس بودن به دیگران وابسته بودن به آن ها ناشی می شود. بنابراین تفاوت مردان با عزت نفس بالا و پایین باید در میزان استقلال و خود مختاری آن ها، و تفاوت زنان با عزت نفس بالا و پایین باید در میزان وابستگی آن ها به دیگران باشد (جوزفر و همکاران ،
[1]- Cooper Smith
[2] Virgenia Setir
دسته بندی | آموزشی |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 1408 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 178 |
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 9304 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 97 |
این محصول پاورپوینت بسیار کاملی در مورد طراحی هتل ها، ضوابط واستانداردهای آن می باشد
به امید لبخند رضایت بر لبان شما:)در صورت سفارش محصولات مشابه و سوالات احتمالی میتوانید با ایمیل diamond.kknn@yahoo.com ارتباط برقرار کنید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مقدمه
بیماریهای قلبیعروقی علت اصلی مرگ و میر در مردان و زنان در سراسر جهان می باشد. بیماریهای قلبیعروقی اشکال مختلفی مانند: فشارخونبالا، بیماری تصلبشرایین (آترواسکلروز)کرونری و سکته قلبی، نارسایی قلبی، سکته مغزی، آترواسکلروزسایر عروق مثل اندام ها و احشا و… دارند.
بدلیل بار سنگینی که این بیماریها از لحاظ اقتصادی و سلامت بر جامعه وارد میسازند، در طول دهههای اخیر مطالعات وسیعی انجام گرفته و عوامل خطری را که سبب افزایش احتمال ابتلا فرد به بیماریهای قلبیعروقی می شوند را مشخص نمودهاند. آگاهی از این عوامل خطر و چگونگی کنترل آنها این فرصت را بوجود می آورد که بتوان از بروز این بیماری ها پیشگیری کرده و یا در صورت ابتلا از شدت آن کاست.
بیماریهای قلبیعروقی(سکته قلبی، سکته مغزی، درگیری عروق محیطی) تهدیدی عمده برای جوامع مترقی انسانی به شمار میآید ولی خوشبختانه اغلب میتوان با یکسری از تغییرات مثبتی در شیوه زندگی ،از ایجاد ویا بدترشدن این بیماریها پیشگیری کرد وحتی بعد از ایجادمی توان میزان عوارض و مرگ و میر ناشی از آنها را به شکل قابل توجهی کاهش داد. این تغییرات پیشگیرانه (شامل تغذیه سالم، افزایش فعالیت بدنی، قطع عادات مضرمثل استعمال دخانیات(سیگار،پیپ، قلیان) یا مصرف الکل) اهمیت بسیار زیادی دارند.
بیماریهای قلبیعروقی به آهستگی ایجاد شده و در مراحل اولیه اغلب علامتی نیز ندارند. عواملی چون کلسترول بالا یا فشارخون بالا ممکن است از کودکی وجود داشته یا در جوانی آغاز شده و برای چندین دهه تشخیص داده نشوند، بنابراین بهترین راهکار، بررسی ، تشخیص و کنترل زودرس عوامل خطر و پیشگیری از بیماریهای قلبیعروقی است. ایجاد تغییرات سالم در شیوه زندگی مطابق با رهنمودهایی که از چندین دهه تحقیقات بدست آمدهاند نه تنها سبب پیشگیری از بیماریهای قلبیعروقی میشوند بلکه خطر ابتلا به بیماریهای خطرناکی مثل سرطان و دیابت را نیز کاهش میدهند.
سوابق تحقیق
محققان زیادی پیرامون بیماری های قلبی و عروقی به تحقیق و پژوهش پرداخته اند . به اعتقاد (حسینی 89) برخی عواملخطر بیماریهای قلبیعروقی قابل اصلاح وکنترل هستند، در حالیکه سایر عواملخطر تحت کنترل ما نیستند. برخی از عوامل خطرممکن است در طول زندگی دچار تغییر شوند. البته داشتن یک یا چند عامل خطر اصلی بیماریهای قلبیعروقی به این مفهوم نیست که فرد حتما مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شده یا در اثر آنها میمیرد. زهرا کدیور در هفته نامه سلامت می گوید: هر چه تعداد این عوامل خطر بیشتر باشد، فرد به احتمال بیشتری به بیماری قلبیعروقی مبتلا خواهد شد. بلعکس نبود عوامل خطر دلیل عدم ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی نیست وفقط احتمال را کم میکند. با آگاهی از عوامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی، میتوان میزان خطر احتمالی را تا حد امکان کاهش داد.
مرتضوی در کتاب پیشگیری از بیماری ها چنین می نویسد: عوامل خطری که ، قابل اصلاح و یا قابل درمان نمیباشند عبارتند از :
زنان تا سن ۶۰-۵۵ سالگی در معرض خطرکمتری از مردان هستند. زنان پیش از یائسگی بدلیل وجود هورمونهای جنسی خود در مقابل بیماریهای قلبیعروقی محافظت میشوند.
با افزایش سن خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی افزایش مییابد.مردان نسبت به زنان در سنین پایینتری دچار حملات قلبی میشوند. پس از یائسگی خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در زنان شروع به افزایش میکند. پس از ۶۵ سالگی خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در زنان مشابه مردان همسن خود بوده و حتی پس از ۷۵سالگی، زنان نسبت به مردان همسن خود در معرض خطر بیشتر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی میباشند.بیماری بیماریهای قلبیعروقی بویژه در افرادیکه دارای پدر و مادر یا برادر و خواهر دچار بیماری سرخرگ و سابقهای از مرگ در یکی از اعضای خانواده بدلیل ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی در سنین پایین(یعنی مرگ ناشی از بیماریهای قلبیعروقی در سن زیر ۵۵ سال در مردان و زیر ۶۵ سال در زنان) را داشته باشد . هم در ایجاد بیماریهای قلبیعروقی نقش دارند. سیاهپوستان بدلیل فشارخون بالاتر نسبت به سفیدپوستان در معرض خطر بیشتری میباشند. افزایش سطح کلسترول خون ژنتیکی بطورمستقیم خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. برخی اختلالات ژنتیکی نیز خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. فعلا نمی توان مواد ژنتیکی خود را تغییردهیم اما آگاهی از وضعیت ژنتیکی در انسان باعث میشود که فرد سایر عوامل خطر قابل کنترل را بهتر مدیریت نماید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
چکیده:
یکی از مسائل روز جهان مسأله محیط زیست روستا است. حفاظت از محیط زیست روستا نه تنها به عنوان جزء تفکیک ناپذیر توسعه پایدار روستایی بلکه به عنوان ارزش بنیادین مورد نیاز نسل امروز و نسل های آتی مورد پذیرش و تأکید قرار گرفته است. از آنجایی که توسط منابع انسانی، عامل کلیدی و پیش شرط ضروری برای دستیابی به توسعه پایدارروستایی به شمار می رود. به همین جهت می توان گفت که توسعه پایدار در روستاهای ما زمانی امکان پذیر است که، زنان صاحب درآمد و مالک منابع مالی همراه با دخالت و مشارکت درامور و مسائل اجتماعی جامعه خود شوند. زیرا توسعه پایدار روستایی بدون مشارکت زنان، امری امکان ناپذیر می باشد. در این راستا مشارکت و آموزش زنان کلید موفقیت هر اقدامی است که به منظور نیل به بهبود وضعیت محیط زیست و تسهیل توسعه پایدار روستایی صورت می گیرد. این مقاله که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است ضمن اشاره به مفهوم محیط زیست و توسعه پایدار روستایی به ضرورت و توجه به حفاظت از محیط زیست روستا و نقش زنان در حفاظت از آن پرداخته و در ادامه به اهمیت آموزش و مشارکت زنان روستایی در حفظ محیط زیست در جهت دستیابی به توسعه پایدار اشاره می گردد.
مقدمه
«شاخص های توسعه پایدار و محیط زیست» با «شاخص های سلامت و کیفیت زندگی» و نیز «شاخص های توسعه انسانی» ارتباط محکم و آشکاری دارند. در بحث توسعه انسانی، تجربیات مدیریتی کشور علاوه بر تجربیات جهانی بر این امر صحه می گذارد که در جهان کنونی سهم زنان در پیشبرد هر هدف اجتماعی، روشن بوده و محاسبه آن به نفع دستیابی هر چه بهتر و سریع تر به آن هدف است.
در این حال نظر به اینکه حفظ محیط زیست از مهم ترین اهداف اجتماعی جوامع بشری برای نیل به توسعه محسوب می شود، زنان را باید دارای سهم قابل ملاحظه ای در سالم سازی و حفظ محیط زیست دانست. محققان معتقدند زنان سرمایه بزرگی برای پایداری محیط زیست هستند .نقش های خانوادگی و اجتماعی، نفوذ کلام و انضباط اخلاقی و معنوی نسبی زنان عامل مهمی در پیشبرد اهداف بزرگ با توان اثرگذاری لازم بر جوامع به حساب آمده و از آن به عنوان نوعی راهبری الهام بخش یاد می شود.