دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عزت نفس
داشتن عزت نفس سالم یک نیاز اساسی انسان است. تقویت عزت نفس در زندگی، سرمایه گذاری بزرگی محسوب میشود؛ زیرا عزت نفس ضعیف، موجب میشود که انسان خود واقعی اش را با شرمندگی پنهان کند، عزت نفس میزان ارزشی است که فرد برای خود قایل میشود. و میزان احترامی است که به شخصیت خود میگذارد (امیر حسینی، 1383).عزت نفس سرمایهای است که در نهاد انسانها قرار دارد و باید استخراج و پرورش یابد، بر خلاف فضایل اکتسابی که به زحمت باید آن را تحصیل کرد (سبحانی نیا، 1389).
عزت نفس نتیجهای از فرایند تعریف خود یا خودشناسی است که در درون گروه رخ میدهد و همزمان با هم موجب ابقاء و حفظ حریم فردی و گروه میشود. عزت نفس به واسطهی «خودی» که برای خویشتن تعریف میکند از هیجانات منفی که ممکن است حریم «خود» را مورد حمله قرار میدهند محافظت میکند (الیسیا و پیتری[1]، 2002).
عزت نفس عموماً به ارزیابی مثبت فرد از خودش اشاره دارد. این مفهوم ترکیبی است از دو بعد فطری که شامل شایستگی و ارزش است. بعد شایستگی این مؤلفه به درجهای دارد که افراد خودشان را با استعداد و با کفایت میدانند و بعد ارزشمندی اشاره به درجهای دارد که افراد احساس میکنند که شخص با ارزشی هستند (جکاس، 1982، به نقل از دراهکی، 1392).
عزت نفس عبارت است از ارزشمند بودن، این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیات فرد در طول زندگی ناشی میشود. فردمیاندیشد که باهوش یا کودن هست، احساس میکند که شخص منفور یا دوست داشتنی هست، خود را دوست دارد یا ندارد. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویشتن دارد باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند داشته باشد «آنچه مسلم است انسان بی آنکه احساس ارزش به خود داشته باشد نمیتواند زندگی کند، هر فردی به تدریج در طول حیات به تعیین ارزشهای خود میپردازد به حدی از آن دست پیدا میکند و همواره چنان میتازد که بتواند ارزش خود را از هر گزندی مصون بدارد و در صورت امکان به طرق گوناگون و دوری جستن از موقعیت هایی که به ارزشش صدمه وارد میآورد خود را برتر نشان میدهد و احساس کفایت کند (رضا زاده، 1376).
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس، از مجموع افکار، احساسها عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارد، معمولاً احساس خوبی نیز به زندگی دارند. آنهامیتوانند با اطمینان، با مشکلات و مسئولیتهای زندگی مواجه شوند و از عهدهی آنها برآیند (حسینی، 1382). عزت نفس را میتوان عقیدهای که فرد درباره مجموعه تواناییها و شایستگیها و ویژگیهای خود دارد تعریف کرد. به طور کلی میزان عزت نفس، در طول دوره نوجوانی، به استثناء مواقعی که در محیط دگرگونیهای مهم رخ میدهد، به همراه سن افزایش مییابد. البته، بین دختران و پسران از نظر تحول عزت نفس تفاوتهایی وجود دارد (گنجی، 1376 به نقل از دوراهکی، 1392).
عزت نفس چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است. به طور دقیق عبارت "نفس" یعنی:
1. اعتماد به توانایی خود در اندیشیدن و اعتماد به توانایی خود در کنار آمدن با چالشهای اولیهی زندگی است.
2. اعتماد به حق خود برای موفق و شاد بودن است، احساس ارزشمند بودن و شایسته بودن است.
داشتن حق ابراز نیازها و خواستههاست. تمایل به رسیدن و نیل به ارزشها و برخوردار شدن از ثمرات تلاشهای خویشتن است (ناتایل براندن، 1380).
داویس[2] (1990) معتقد است که عزت نفس یعنی اینکه فرد تا چه اندازه خود را با ارزش احساس کند. عزت نفس شامل احترام و رضایتمندی فرد از خودش است (دوراهکی، 1392).
1-5-1-2- شکلگیری عزت نفس
در رابطه با تکوین و شکلگیری عزت نفس صاحب نظران دیدگاههای مختلفی را مطرح کردهاند. در برخی از این دیدگاهها به زمینههای خانوادگی و دیدگاههای دیگر به زمینههای اجتماعی و شناختی توجه شده است. بر اساس دیدگاه روان پویشی شکلگیری عزت نفس به این صورت است که نوزاد پس از تولد از وابستگی و نیاز به بزرگسالان آگاه میشود. اگر نوزاد در خانوادههای پذیرنده متولد شده باشد و از طرف خانواده مورد محبت و نوازش قرار گیرد، به تدریج در طی رشد احساس ارزشمندی میکند و والدین را به عنوان موضوعاتی خوب، درونی میکند و بر اثر تکرار تأیید و تصدیقات بیرونی، حس ارزشمندی در فرد درونی میشود (استور[3]، به نقل از بیابانگرد، 1372).
تعدادی از محققان در مورد شکلگیری عزت نفس دو فرضیه را مطرح نمودهاند:
1) تصویرسازی ذهنی: وقتی از افراد خواسته میشود تا تصوری از خود بیان نمایند، آنها تصوری که دیگران از آنها دارند، بیان میکنند. یعنی فرد بیشتر تحت تاثیر محیط است و انسانها نقش زیادی در ایجاد و شکلگیری عزت نفس دارند.
2) حافظه: در این مورد فرد در طبقهبندی اطلاعات نقش مهمی دارد. فرضیه حافظه تکمیل کنندهی فرضیه تصویر سازی است. در این فرضیه «خود» به صورت یک ساختار شناختی شرح داده میشود و فرایند یادآوری و رمزگردانی در آن نقش زیادی دارد. بر این اساس، اطلاعات جدید وارد این ساختار شناختی «خود» میشود و بعد به صورت ویژه و مطلوب در میآید. بنابراین، دو فرضیه فوق مکمل یکدیگر هستند.
کوپر اسمیت (به نقل از بیابانگرد، 1379) چهار عامل زیر را در شکلگیری عزت نفس دخالت میدهد:
1. ارزشی که کودک از دیگران، از طریق ابراز مهر و محبت، تحسین و توجه دریافت میکند.
[1]- Alicia & Petery
[2]- Davis
[3]- Store
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عزت نفس
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود: احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم؛ خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (هریس کلمز، امینه کلارک 1929، به نقل از پروین علیپور، 1375).
کوپر اسمیت[1] (1997)، در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که عزت نفس بالا فرد را در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی و موارد مرتبط آن مقاوم خواهد کرد. عزت نفس به عنوان عاملی است که می تواند درک و تفسیر و واکنش های هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و نیز می تواند در میزان استرس زایی رویدادها، عاملی تعیین کننده باشد. عزت نفس به منزله مجموع بازخوردها و عقایدی است که فرد در روابط خویشتن با دنیای بیرونی ابراز می دارد، یعنی بیان عدم تأیید یا تأئید فرد نسبت به انتظار موفقیت، پذیرش و واکنش به تعیین کننده های شخصی (به نقل از پوردهقان و همکاران، 1387).
|
ویرجنیا ستیر[2] معتقد بود افزایش عزت نفس افراد در خانواده به منظور ایجاد تغییر در نظام میان فردی آن هاست. او بین عزت نفس و ارتباط میان فردی، یک همبستگی مستقیم یافت و عزت نفس پایین را با ارتباط ضعیف همخوان و هم پیوند می دانست. نقش ها اثرهای عمده ای بر کارایی مؤثر خانواده از طریق نفوذ قواعد، فرایندهای ارتباطی و پاسخ به فشارهای روانی دارند. هنگامی که اعضای خانواده از همه رویدادهایی که در زمان حال تجربه می کنند، آگاه شوند، می توانند هم به عنوان فرد و هم به عنوان خانواده رشد کنند. ستیر به طرز ویژه ای بر تخلیه انرژی و از نظر جهت گیری انرژی های متوقف شده از طریق تسهیل در رشد و افزایش عزت نفس و بهبود مهارت های ارتباطی تأکید می ورزد (نوابی نژاد، 1378).
باید توجه داشت که عزت نفس عامل مهمی برای پیشرفت و موفقیت افراد در همه کارها و در زندگی زناشویی است و محیط نیز نقش تأثیرگذاری در شکل گیری آن دارد، و رضایت زناشویی حاصله مبادله رفتارهای پاداش بخش است. رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهری است که همه جنبه های ازدواجشان را مدنظر قرار می دهند. وقتی فرد ارزیابی مثبت از خصوصیات خود داشته باشد دارای عزت نفس بالا و وقتی نتیجه این ارزیابی منفی باشد دارای عزت نفس پایین است. افرادی با عزت نفس بالا دارای هدف های عالی تر و متعددتری هستند و شوق زیادی دارند تا با موفقیت های تازه و موضوعاتی روبه رو شوند که استعداد و نیروهای آن ها را به طور عمده به کار می گیرد (عظیمی، 1380).
اهمیت عزت نفس ناشی از رابطه تنگاتنگ آن با رشد سازش یافته و عملکرد شخصیت است (نیس و همکاران، 2002). ماسودا (2003)، در ارزیابی رضامندی جنسی میان همسزان کری های مقیم آمریکا دریافت که شوهران بیش از زنان از کیفیت رابطه جنسی خود رضایت دارند. مشخص شده که میزان عزت نفس، با نگرش مثبت و همدلی زن و شوهر و با ارضای جنسی بهتر و کامل تر مرتبط است و در جوان ترها با رضامندی جنسی همبستگی بیشتری دارد، همچنین ممکن است تفاوت فرهنگی زن و شوهر از میزان رضایت جنسی آن ها بکاهد. فقدان اعتماد به نفس به عنوان یکی از علل بارز سرد مزاجی بر شمرده شده است ولیکن نتایج پژوهش وسیتمر و لوپاتر (2005) آشکار ساخت، نابهنجاری های جنسی منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس ناکارآمدی در فرد می شوند، از آن جا که مسایل جنسی و توانایی برقراری یک ارتباط جنسی مطلوب، یکی از اجزای شخصیت و خود پنداره فرد محسوب می شود، زمانی که فرد در عملکرد جنسی با مشکل مواجه می شود، خود را به عنوان یک شریک جنسی فاقد صلاحیت می بیند و این مسئله اعتماد به نفس او را کاهش می دهد.
پژوهش های هارتر (1999)، نشان داد مردان نسبت به زنان عزت نفس بالاتری دارند. اما علیرغم این نتایج، بیشتر پژوهش ها، حاکی از عدم تفاوت بین دو جنس در عزت نفس است، و فقط تعداد کمی از پژوهش ها بالاتر بودن عزت نفس مردان نسبت به زنان را نشان داده اند (وید و همکاران، 1989 ؛ جوزفز و همکاران، 1992 ، بایرن، 2000). پژوهش ها نشان می دهند که عزت نفس مردان و زنان در جنبه های مهمی با هم فرق دارند، که ریشه در عوامل متفاوتی دارد (جوزفز و همکاران، 1992). طرحواره ی خود در زنان، به صورتی وابسته به دیگران تعریف می شود، که در آن روابط با دیگران و به خصوص افراد نزدیک، عنصر مهمی است و در نتیجه دیگران بخشی از خود هستند. اما طرحواره ی خود در مردان به طور مستقل و انفرادی تعریف می شود، و دیگران بخشی از خود نیستند، بلکه مجزا از خود هستند. بنابراین آنچه که تصویر مثبت از خود را می سازد ثابت و استاندارد شده نیست، بلکه به آنچه برای فرد اهمیت دارد بستگی دارد، عزت نفس در مردان حاصل آن چیزی است که برای جنس مردانه مهم است، یعنی مستقل و خودمختار و بهتر از دیگران بودن، اما در زنان عزت نفس از حساس بودن به دیگران وابسته بودن به آن ها ناشی می شود. بنابراین تفاوت مردان با عزت نفس بالا و پایین باید در میزان استقلال و خود مختاری آن ها، و تفاوت زنان با عزت نفس بالا و پایین باید در میزان وابستگی آن ها به دیگران باشد (جوزفر و همکاران ،
[1]- Cooper Smith
[2] Virgenia Setir
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 416 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
*مقاله در مورد مدیریت کیفیت*
پیشینة مدیریت کیفیت: Total Quality Management (T.Q.M)
استانداردهای کیفیت را برای نخستین بار دولت انگلستان، پس از جنگ جهانی اول، به صورت مدون ایجاد کرد. در آن زمانم، مؤسسه هواپیماسازی پادشاهی انگلیس به منظور بالا بردن ضریب اطمینان هواپیماهای ساخت خود به تهیة راهکارهای روشمند دست زد.
سازمان بینالمللی استاندارد پس از جنگ جهانی دوم در سال 1946 تأسیس شد و در سال 1987 استانداردهای جهانی نظام کیفیت موسوم به استانداردهای ISO 9000 را تدوین و ارائه کرد.
در حال حاضر بسیاری از شرکتها در مناطق تحت تحت فعالیت خود، واردات کالاهایی را میپذیرند که از این استانداردها پیروی کنند. در چنین شرایطی برای بهبود کیفیت تولیدات، افزایش یافته است؛ زیرا در غیر این صورت شرکتهای رقیب که تولیدات خود را با کمترین قیمت و بهترین کیفیت ارائه میدهند، گوی سبقت را خواهند ربود و آنهایی که نتوانند سطح تولیدات خود را با استانداردهای جهانی تطبیق دهند، خود به خود از گردونه حذف خواهند شد.
«پیشینه مدیریت کیفیت»
نشان میدهد که:
* توجه به کیفیت و تلاش برای بهبود دائمی، تنش مهم و اساسی در توسعه دارد؛ کشوری مانند ژاپن که پس از جنگ جهانی دوم در وضع نابسامان اقتصادی به سر میبرد، از این طریق توانست در مدت کمتر از پنجاه سال، به یکی از قطبهای بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شود.
* برای افزایش کیفیت و بهبود مستمر، باید دیدگاهی واحد انتخاب و ترویج شود.
* عملی شدن این دیدگاه، به حمایت همه جانبة دولت، ایجاد نظام تشویش؛ تبلیغ و آموزش همگانی به صورت منسجم نیاز دارد.
* بیتوجهی به این امر حیاتی خواه ناخواه موجب از بین رفتن تولیدات داخلی و افزایش واردات خواهد شد.
حرکت در زمینه سیستمهای کیفیت، بخصوص استانداردهای ISO 9000 ، تشویق مرحوم آقای مهندس میراحمد سادات رئیس سابق مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران است. در این مورد شاید نتوان گفت که حرکت رسمی کشور در زمینه سیستمهای کیفیت به اقدامات مؤسسه استاندارد در برگزاری سمینارها و دورههای توجیهی بخصوص سمینار ISO 9000 که در سال 1369 در رشت برگزار شد برمیگردد. در این میان، میتوان گفت که حرکت جدی و تأثیر کنگر کشورمان در زمینه استانداردهای ISO 9000 به ترجمه و انتشار استانداردهای ISO 9000 ویرایش سال 2000 در دی ماه 1374 باز میگردد. این حرکت که با پیگیری و حمایتهای مرحوم مهندس سادات و به همت مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران به سرانجام رسید یکی از ماندگارترین حرکات در این مرحله بود که اخیراً نیز با ترجمه و انتشار ویرایش فعال 2000 استمرار یافته است.
چارچوب و ساختار عمومی مدیریت کیفیت در نمودار نشان داده شده است. همانطور که در این تصویر آمده، لازم است یکپارچهسازی سیستم مدیریت کیفیت در ابعاد زیر صورت بگیرد:
- فنآوری - اقتصادی
- مدیریتی - سازمانی
- سیستمی – فرآیندی
نمودار ساختار عمومی مدیریت کیفیت
از اینرو، باید بتوان با اجرای سیستم مدیریت کیفیت امکان کنترل مستقیم بر کلیه فعالیتهای مدیریتی و کنترل محصولات و خدمات تولید شده را فراهم آورد.
این واقعیت که کارآفرینان ایرانی در بخش صنعت و خدمات به موضوع کیفیت، تضمین کیفیت عنایتی خاص پیدا کردهاند و تمام تلاش خود را مبذول داشتهاند که در این راه سرآمد شوند، ما را بر آن میدارد تا در پی طراحی و اجرای یک مدل یکپارچه مدیریت کیفیت باشیم. اما نگرش یکپارچه و تأثیرات حاصل از آن هنوز ابهاماتی دارد که باید در پی برطرف کردن بود.
در این میان، مدیران و کارشناسان شرکتها باید در پی اندازهگیری / ارزیابی تأثیرات حاصل از اجرای این سیستمها در سازمانهای خود باشند و اطمینان حاصل نمایند که با اجرای این سیستمها به این اهداف تعیین شده برای آنها دست یافتهاند. در این مورد معیارهایی مثل هزینه، زمان، انعطافپذیری و کیفیت فرهنگ خاص حاکم بر جامعه ایران و … از جمله عواملی است که باید مورد توجه قرار گیرد.